محل تبلیغات شما

بسم الله

مرد عرب رفت داخل ضریح . پسر معلولش را از گردن و پشت گرفت، پرت کرد داخل ضریح. گفت عباس، یا خودت شفاش بده یا نمی خوامش. داشت بر میگشت که صداش کردن، گفتن بیا، بچه ت داره راه میره.

من اینا رو شنیدم از شما. عقل قبول. حجت قبول. ولی معجزه چی؟ ولی عباس چش؟ شما چی؟ مگه خدا نمیگه بگین خدای گناهکاران؟ مگه شما خون خدای گناهکاران نیستین؟ شما فقط حسین آدم خوبایین؟ باشه، من میرم از در خونتون. ولی یادتون باشه، من چیزای کمی برای خودم خواستم از شما. همه شو دادین، انشالله اون اصلیه رم میدین، ولی یادتون باشه اینو ندادین بهم. گفتم شما که اهل کرمید، ببخشینش بهم. ندادین. نبخشیدین. گرچه که شما صلاح نوکرو بهتر از هر کسی می دونین. ولی دلم آتیش گرفته. یه کاری کنید برای دلم. من راضیم به رضاتون ارباب. حکم آنچه تو فرمایی.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها